سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آوا پزشک

سوزن اسپاینال و بافتهای عصبی

سوزن اسپاینال

 

 

سردبیر توسط Fettes و Wildsmith1 مسئله مهم آسیب های عصبی پس از بیهوشی نخاعی با سوزن نقطه مداد را مورد بحث قرار می دهد

. آنها عوامل متعددی را در مورد این سوزن ها ذکر می کنند و این که چگونه این ممکن است به آسیب های عصبی منجر شود. من می خواهم در مورد سه مورد از چهار مورد که در بخش مربوط به تجهیزات ارائه می شود، اظهار نظر کنم. اولین نکته آنها این است که سوزنهای نقطه مداد نیاز به قرار دادن برای طول بیشتری دارند زیرا سوراخ سوزن تقریبا 1 میلیمتر پروگزیمال از نوک قرار دارد. در حالی که دومی درست است، شواهدی از اول وجود ندارد. ما یک آزمایش آزمایشی انجام دادیم که این نکته را پشتیبانی نمی کرد (نگاه کنید به زیر). سومین نکته این بود که سوزنهای مداد ممکن است نیاز به نیروی کمی بیشتری برای پیشرفت داشته باشد و این ممکن است به "بیش از حد" و خطر عصبی آسیب برساند. یک مطالعه in vitro که مقادیر myfav و سنجاق کتف کینک 25 را اندازه گیری کرد نشان داد که افزایش سه برابر فشار (12/12 کیلوگرم) برای سوراخ کردن گاو دوار ماده با سابق در مقایسه با دوم (04/0 کیلوگرم) لازم بود .2 منطقی بود فرض بر این است که نیروهای بیشتری نیاز دارند تا سوزن اسپاینال دکتر جی نقطه مداد را از طریق دیگر بافتهای پشتی پیش بردارند. خطر "overshoot" بستگی دارد که چگونه نیرو اعمال می شود؛ اگر آن را به شیوه ای کنترل شده اعمال می شود، نباید بیش از حد باشد. نکته چهارم آن مربوط به "چادر" دوار است. پناهگاه دورا قبل از سوراخ شدن اتفاق می افتد. اسپینالوسکوپی در یک سیستم که به فشار اتمسفری باز می شود (تخلیه کادو) نشان داده است که دوچرخه "چادر" و سپس پس از سوزن سوزن به موقعیت اصلی خود رسیده است. این با هر دو نوع نوک سوزن رخ می دهد اما با نوک نقطه ای مداد برجسته دکتر جی است. عمل طبیعی بیهوشی ستون فقرات در سیستم هایی است که به فشار اتمسفر بسته است. ما فشارهای اپیدورال و فاصله تا ضایعات دیالو را در بیماران تحت بیهوشی سوباراونوئید انجام دادیم که با استفاده از یک سوزن نخاعی 25G یا سوزن نخاعی Quincke 25G انجام می شد. عمق سوارآهنویید و چادر دوگانه در هر دو گروه مشابه بود، به این معنی که سوزن ویتاکر نزدیک به طناب نخاعی قرار داده شده است. با این حال، متوسط ??فشار (95? CI) قبل از ضایعات دیالر ثبت شده بود و در گروه Whitacre (-32 (-52 تا -10 میلی متر) در مقابل -2.5 (-10 تا 5.5 mmHg)، P <0.02 در گروه Quincke)). گرادیان فشار بالاتر، حتی بیشتر از سیستم "باز"، باعث عقب نشینی دورا به موقعیت اصلی خود می شود. این امر نیاز به پیشرفت سوزن را بیشتر می کند تا اطمینان حاصل شود که دیافراگم به طور کامل در فضای ساباراونوئیدی قرار دارد. تولید یک فشار اپیدورال منفی بیشتر با سوزن Whitacre، نیروی بالاتری را برای پراش دوار ایجاد می کند و همچنین فاصله بین چادر را محدود می کند و بنابراین فاصله سوزن اسپاینال را با بافت عصبی محدود می کند. این وضعیت در یک سیستم باز نخواهد بود، مانند سوزن از طریق تکنیک اپیدورال متصل به سوزن ترکیبی نخاعی، جایی که فشار منفی تولید نخواهد شد. مطالعه ما فقط تعداد کمی از بیماران را شامل می شد و ما تنها قادر به اندازه گیری فاصله ها به اندازه 0.5 میلی متر بودیم. با این حال، ما نتیجه گرفتیم که در یک روش بی حس کننده نخاعی بسته، شواهدی وجود ندارد که سوزن نقطه مداد نیاز به قرار دادن بیشتر از سوزن Quincke. بنابراین، آنها نباید به هر گونه تماس با بافتهای عصبی افزایش پیدا کنند.